تحلیل جایگاه دانش آموز در گفتمان های تربیتی ایران پس از انقلاب اسلامی دولتهای انتقالی، سازندگی و اصلاحات با تطبیقی به رویکرد جامعه شناختی آموزش و پرورش
کلمات کلیدی:
آموزش و پرورش, گفتمانهای تربیتی ایران, انقلاب اسلامی, رویکرد جامعهشناختی, دولت ایرانچکیده
هدف: این پژوهش با هدف تحلیل و روشنسازی جایگاه و تربیت دانشآموزان در گفتمان انقلاب اسلامی و سایر گفتمانهای دولتهای پس از انقلاب اسلامی انجام شده است. روششناسی: روش تحقیق این مطالعه، تحلیل گفتمان انتقادی مبتنی بر چارچوب لاکلا و موفه است. دادههای پژوهش از طریق تحلیل اسناد کتبی و شفاهی منتشرشده در دوران مختلف پس از انقلاب اسلامی گردآوری شده است. در این پژوهش، گفتمانهای حاکم بر دولتهای انتقالی، سازندگی، اصلاحات و عدالتگرا بررسی شده و جایگاه دانشآموزان در هر یک از این دورهها تحلیل شده است. یافتهها: بر اساس تحلیل متون مورد بررسی، جایگاه دانشآموزان در دولت انتقالی میرحسین موسوی بهعنوان تربیتیافتگان بر اساس اندیشههای انقلابیگری تعریف شده است. در دوره سازندگی به ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، دانشآموزان در چارچوبی توسعهنگر و مهارتمحور تعریف شدهاند. در دوران اصلاحات به ریاستجمهوری محمد خاتمی، دانشآموزان بهعنوان اندیشمندان تحولخواه مورد توجه قرار گرفتهاند. در دوران عدالتمحور محمود احمدینژاد، دانشآموزان بهعنوان آرمانطلبان و تمدنطلبان معرفی شدهاند. این جایگاهها بر اساس پیامها و مفاهیم محوری هر دوره و در تطابق با موقعیتهای اجتماعی خاصی که گفتمان هر دولت برای دانشآموزان تعریف کرده است، شکل گرفتهاند. نتیجهگیری: مقایسه این گفتمانها با رویکردهای جامعهشناختی نشان میدهد که گفتمان دولتهای انتقالی و سازندگی بیشترین تطابق را با رویکرد کارکردگرایی داشتهاند، در حالی که گفتمان دولت اصلاحات با رویکرد انتقادی همخوانی بیشتری داشته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که جایگاه دانشآموزان در هر دوره، نه بهعنوان یک مقوله ثابت، بلکه بهعنوان بخشی از ساختار اجتماعی و ایدئولوژیک دولتهای مختلف تعریف شده است.