ارزیابی چالشهای نظام آموزش عالی ایران بعد از انقلاب در فرآیند سیاستگذاری و تصمیمسازی علمی و اجرایی
کلمات کلیدی:
ارزیابی, چالشهای نظام آموزش عالی, سیاستگذاری نظام آموزش عالیچکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی چالشهای نظام آموزش عالی ایران بعد از انقلاب در فرآیند سیاستگذاری و تصمیمسازی علمی و اجرایی میباشد. روششناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه جمعآوری دادهها ترکیبی(آمیخته اکتشافی) است. جامعه پژوهش شامل اسناد و منابع مکتوب و صاحبنظران و اساتید دانشگاهی بودهاند که در موضوع مورد بررسی دارای اطلاعات کافی باشند. ابزار پژوهش شامل: 1- فرمهای فیشبرداری، 2- مصاحبه نیمه ساختاریافته، 3- پرسشنامه محقق ساخته بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای کیفی از روش کدگذاری و در بخش کمی از آزمونهای آماری تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی و معدلات ساختاری استفاده شد. تجزیه وتحلیل دادهها به کمک نرمافزار PLS انجام شد. یافتهها: بر اساس نتایج بخش کیفی پژوهش چالشهای نظام آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران در حوزه علمی و اجرایی در 19 مؤلفه دسته طبقهبندی شدند. در بخش کمی نتایج بیانگر آن است که از 19 مؤلفه چالشهای بدست آمده در بخش کیفی مؤلفههای (تمرکز بر گسترش کمی آموزش عالی (حاکمیت پارادایم کمی)، مغفول ماندن کیفیت و بیتوجهی به آن در سیاستهای کلی آموزش عالی، عدم توجه به آمایش سرزمین در آموزش عالی، مناسب نبودن استانداردهای آموزشی و تسهیلات در سطح جهانی و ابعاد مرتبط با خصوصیسازی دانشگاهها) به عنوان چالشهای نظام آموزش عالی بعد از انقلاب مورد تأیید قرار نگرفت و 14 مؤلفه دیگر مورد تأیید قرار گرفتند. نتیجه گیری: براساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد که ارزیابی نظام آموزش عالی ایران بعد انقلاب نشان میدهد که چالشهای زیادی در آموزش عالی وجود دارد که مورد بحث و بررسی قرار گرفت.